بابایی مهربون
سی تیر 92
دختر قشنگم...
این روزا حالم از قبل خیلی بهتر شده و ویارم کاملا از بین رفته...از اینکه دیگه سر کار نمیرم خیلی خوشحالم چون اینجوری خیلی بهتر از قبل می تونم به خودم برسم و غذاهای مقوی بخورم تا شما حسابی قوی شی..البته هوا هم خیلی گرم شده و با اینکه با ماشین رفت و امد میکردم ولی باز هم اذیت میشدم...
راستشو بخوای هنوزم نمیتونم باور کنم که شما تو دلمی ومن دارم مامان میشم...این روزا بیشتر از اینکه به تو فکر کنم و عاشق تو باشم عشق بابایی منو لبریز کرده و از اینکه کنارشم خیلی احساس خوشبختی میکنم...بابایی تو این مدت حسابی هوامو داره و از انجام هیچ کاری واسه خوشحال کردن من دریغ نمی کنه و خلاصه حسابی لوسم کرده...
عزیزکم...خیلی خوشحالم که این روزا رو میبینم...لطفا با اون دل مهربونت دعا کن که این خوشبختی ابدی باشه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی