روشاروشا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

روشا...روشنی بخش دنیای ما

دخترک یازده ماهه من...

1393/8/19 23:42
نویسنده : مریم
661 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشمل مامان...شیرین من...نازنازی من

دخترم انقدر باهات حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم!؟ دیگه ماشاالله یازده ماهت شده و خیلی بلا شدی و همش در حال شیطنت هستی و البته بگم که هزار ماشالله خیلی خیلی هم باهوش هستی...از صبح که چشمهای نازتو باز میکنی شروع میکنی به گشت و گذار تو خونه وبه هر سوراخ سنبه ای سرک میکشی و به خاطر این کنجکاوی هات مامان مجبور شد یه مقدار دکوراسیون خونه رو عوض کنه و دکوری ها رو از دم دست شما جمع کنه تا دختر خوشگلم از اسیب های احتمالی در امان باشه..خلاصه که از همه جای خونه سر در میاری و علاقه زیادی به اشپزخونه داری و در کابینت ها رو باز میکنی و یه مرتبه رهاشون میکنی تا بهم بخوره و صدا بده و بعد شروع میکنی به خندیدن!!!! بعد شروع میکنی به کنجکاوی که توی کابینت چی هست و تا همه وسایل کابینتارو بیرون نریزی خیالت راحت نمیشه...لازم به ذکر است که دیگه نیم نگاهی هم به اسباب بازی هات نمیندازی و اگه خیلی لطف کنی دو دقیقه باهاشون بازی میکنی و بعد پرتشون میکنی یه طرف و شروع میکنی به غر غر کرن...از کناره های مبل و دیوار های خونه میگیری و راه میری و بعضی اوقات هم زمین میخوری و گریه میکنی ولی ناامید نمیشی و دوباره بلند میشی...فکر میکنم که به امید خدا به  همین زودی ها راه میافتی ... 

راستی دختر خوشگل مامان تو ده ماهگی  اولین مرواریدش در اومد...تو اون روزا از صبح که بیدار میشدی شروع میکردی به غر زدن تا شب که بخوابی و جز اون بچه هایی بودی که راحت دندون در نیاوردی و الهی فدات شم که انقدر اذیت شدی.منم سعی میکردم که بغلت کنم  نازت کنم تا اروم شی ولی انگار خیلی تاثیر نداشت و بهانه گیری و بی قراری هات تمومی نداشت.بلاخره در روز جمعه هفتم مهر ماه اولین دندونت در اومد و مامان بزرگ یه اش دندونی خوشمزه برات درست کرد و یه جشن خودمونی به افتخار اولین مروارید روشا خانم گرفتیم و خیلی هم خوش گذشت.دومین دندونت سه هفته بعد در اومد و تا الان دختر خوشگلم چهار تا دندون کوچولو داره و وقتی میخندی مثل خرگوش میشی و بابا جون عاشق خنده هاته و تا میخندی بلافاصله میگه قربون دندونکاااااا...

جوجه مامان از کارهای بامزه ای که میکنی الو کردنه و روزی چند بار با بابا جون و خاله و مامانی تماس میگیرم تا با شما حرف بزنن و شما با اصوات بامزه ای باهاشون صحبت میکنی مثل اددد و بووو و ....

وقتی چای میبینی و یا سمت شوفاژ یا بخاری میری میگی دیییییز!!!!وقتی بهت میگم روشا عروسکتو بخوابون سریع  صورت عروسکو میچسبونی  به صورتت و خودتو تکون میدی...وقتی کسی تازه وارد خونه میشه بهت میگم روشا دست بده دستای نازتو میبری جلو و با طرف مقابل دست میدی...جدیدا به تخمه هم خیلی علاقه مند شدی و هر شب با باباجون مراسم تخمه خوری دارین!!! جارو برقی رو هم دوست داری و وقتی روشن میکنم اول میترسی و فرار میکنی ولی بعد میای پشت سر من و چهار دست و پا میری و با شیطنت هات نمیذاری مامان به کاراش برسه... 

با فرا رسیدن محرم هر شب میرفتیم مسجد و بعدش میرفتیم تماشای دسته های عزاداری و از ته دل برات دعا میکردم که امام حسین در تمام مراحل زندگیت یاورت باشه و شب تاسوعا به شکرانه سلامتی دختر عزیزم قیمه نذری درست کردیم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)